کد مطلب:29284 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:169

شیخ کاظم اُزْری












.

4061. او از شاعران بزرگ قرن سیزدهم هجری است و می گوید:

در هستی، جوانْ مردی چون علی نیست

او كسی است كه خداوند به او مباهات می كند.

به وصف او نپرداز كه وی را مفاهیمی است

كه جز كسی كه او را آفرید، به نیكی آنها را وصف نكرده است.

آن كه وی را دیده، تندیس های قدس را

از ثنای الهی دیده است كه دومی ندارد.

در جان او، حضرت قدس را نشان است

چه سان، یاد او فراموش می شود؟

از مشرق تا مغرب، كسی از اِنس و جن

پیشتازی هایی را كه او داشت، نداشته است.

سرچشمه بزرگی با او انس دارد، و به حُسن اخلاق او

عشق می ورزد، آن سان كه او به آن [ سرچشمه ] عشق می ورزد.

نام او را خداوند اعلی از نام خود برگزیده است

كه خداوند، منشأ بزرگی است - كه ثنایش جلیل باد -.[2].

در ادامه این قصیده آمده است:

ای سواره پُر تلاش كه به دل در فضای

آن می چرخی، آرام گیر!

آن گاه كه زمین نجف را دیدی، فروتنی كن

و پای افزار را در بارگاه او از پای در آور.

آن گاه كه دیده ات بر بارگاه عالم اعلی

و نور پروردگار كه آن را پوشیده است، افتاد.

فروتنی كن كه آن جا بارگاه قدسی است

كه آسمانیان، آرزومند بوسیدن خاكش هستند.

در حالی كه اشك از دیده فرو می چكد

و درون به آتش تازه آن می سوزد، بگو:

ای پسر عموی پیامبر! تو دست [ قدرتِ ]

خداوندی هستی كه بخشش او همگانی است.

تو همان قرآنِ ازلی و ابدیِ اویی و ویژگی های تو

آیه هایی است كه فرو فرستاده است.

درود خدا بر تو در افتخارهای بسیاری

كه به سانِ شماره ها، بی پایان است!

ای كاش دیده ای كه در غیر باغ چهره ات می چرخد

آزرده شود و آزردگی اش دوام یابد!

تو پس از پیامبرصلی الله علیه وآله بهترینِ روی زمین

و آسمان هستی و بهترینْ خورشید و ماه آنی.

تو را سرشتی چون سرشت اوست و اگر

چنین نبود، هرگز [ پیامبرصلی الله علیه وآله ] آن را به برادری نمی گرفت.

شما دو نفر را سینه وصالی شیر داد

كه از گوهر تجلّی تغدیه كرده بود.[3].

و در ادامه همین قصیده آمده است:

تو را جانی است كه از معدنِ لطف، بیرون كشیده شده است

و خداوند، هر جانی را فدای آن ساخته است.

جان تو محور آفریده هاست و اگر

نبود، هرگز آسیاب هستی نمی چرخید.

تو را دست بخشنده ای است كه از دریای الهی

سرچشمه می گیرد و جویبار انبیا، از شاخه های آن است.

به سرزمین بزرگی ها دست یافتی

و به اقلیم هایی رسیدی كه پایان پذیر نیستند.

هیچ گوهری نمی تواند گوهر فخر تو را توصیف كند

چه سان می تواند آبی كِدِر، وصف تو گوید؟![4].









    1. شیخ كاظم فرزند حاج محمّد تمیمی بغدادی، معروف به اُزری، ادیب توانمند، فاضل كامل، نویسنده، سخنور و شاعری دارای دیوان است. وی درباره خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله مدایحی دارد. قصیده هائیه او معروف به «قصیدیه اُزریّه»، بسیار مشهور است، به گونه ای كه صاحب جواهر آرزومند بود در برابر اجر كتاب جواهر الكلام - كه تاكنون در فقه جعفری نظیر آن نوشته نشده است -، اجر سرودن این قصیده از آنِ او باشد. وی در سال 1211 ق، در هشتاد سالگی در شهر كاظمین در گذشت و در سرداب معروف به مقبره سیّد مرتضی، دفن شد (ریحانة الأدب:110/1).
    2. قرآن الشعر:50.
    3. قرآن الشعر:85.
    4. قرآن الشعر:88.